loading...
Danestaniha
آخرین ارسال های انجمن
محمد امین بازدید : 231 چهارشنبه 23 تیر 1395 نظرات (0)

گروه صنعتی طیوران ماشین تولید کننده انواع سیستم های سرمایشی، گرمایشی و تهویه مطبوع و بزرگترین تولیدکننده رطوبت ساز های صنعتی با بیش از دو دهه تجربه و تجهیز صدها سالن صنعتی، پد سلولزی ، تجهیزات مرغداری ، آسیاب میکسر ، دانخوری ، آبخوری ، اینلت و … تهویه مطبوع،ساختمان های اداری و برج های مسکونی مفتخر است با داشتن مجرب ترین پرسنل پیاده سازی آخرین استانداردهای روز دنیا محصولاتی با کیفیت و با قیمت مناسب به بازار صنعتی کشور عرضه کند

آبخوری مرغداری،آبخوری اتوماتیک،آبخوری نیپل

صادرات محصولات گروه صنعتی طیوران ماشین به کشورهای آذربایجان، افغانستان، ارمنستان ،اربیل و … برگه زرینی بر افتخارات گروه صنعتی طیوران ماشین می باشد که با ارائه محصولاتی با کیفیت جهانی توانسته است بازار فروش مناسبی در خارج از مرزهای ایران داشته باشد. تنوع محصولات ، کیفیت محصولات و تحویل در کوتاهترین زمان ممکن و ارسال محصولات به تمامی نقاط کشور و همچنین خارج از کشور از خدماتی است که گروه صنعتی طیوران ماشین به مشتریان محترم خود عرضه می کند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
آرشیو الکترونیک

درباره ما
Profile Pic
با عرض سلام خدمت كاربران گرامی این وبلاگ به منظور افزایش سطح علمی شما و پیشرفت روزافزون علم تعبیه شده است. امیدوارم كه مورد استفاده همه شما عزیزان قرارگرفته باشد. باتشکر - مدیروبلاگ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به وبلاگ دانستنیها از 100 چه نمره ای می دهید؟
    داستان پند آموز
    ماجرای لحظاتی تا مرگ...
    حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
    گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
    گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
    گفت: دارم میمیرم
    گفتم: یعنی چی؟
    گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
    گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
    گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
    گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
    با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
    فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
    گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
    گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
    از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
    تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
    خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
    اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
    خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
    با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
    سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
    بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
    ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
    گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
    مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
    الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
    حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
    گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
    آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
    داشت میرفت
    گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
    گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
    یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
    گفت: بیمار نیستم!
    هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
    گفت: فهمیدم مردنیم،
    رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
    خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
    باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد
    آمار سایت
  • کل مطالب : 116
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2628
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 16
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 194
  • بازدید ماه : 546
  • بازدید سال : 9,763
  • بازدید کلی : 311,489
  • کدهای اختصاصی
    ابزار پرش به بالا
    نایت اسکین-ابزار گوکل پلاس
    این وبلاگ را صفحه خانگی خود كنید c

    Top Blog
    وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


    كد تغيير شكل موس